بهمن رافعی

کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می‌ترسد؟‎
و حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می‌ترسد
کدامین وحشت وحشی گرفته روح دریا را؟‎
که توفان از خروش و موج از گرداب می‌ترسد
گرفته وسعت شب را غباری آن‌چنان مبهم‎
که چشم از دیدگاه و ماه از مهتاب می‌ترسد
شب است و خیمه شب بازان و رقص وحشی اشباح‎
مژه از پلک و پلک از چشم و چشم از خواب می‌ترسد

۴ نظر:

  1. که چشم از دیدگاه و ماه از مهتاب می‌ترسد
    ....
    مژه از پلک و پلک از چشم و چشم از خواب می‌ترسد

    خيلي قشنگ بود.....

    پاسخحذف
  2. nemidoonam :( vali dost daram bedoonam .

    پاسخحذف
  3. و گاهی یار از دلدار می ترسد...

    پاسخحذف
  4. و عاشقي جرم قشنگي ست.....

    پاسخحذف

سلام، خوش اومدید، هرچی دلت می خواد بفرما!